نظر روانشناسان درباره اختلالات شخصیتی برخی آدم معروفها
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۳۱۸۷۱
خیلی اوقات این سلبریتیها حتی حاضرند به بهای مطرح شدن، ارزشهای اجتماعی را هم زیر پا بگذارند و در عوض در رأس اخبار شبکههای مجازی و غیرمجازی قرار بگیرند.
به گزارش مشرق، به آنها میگوییم سلبریتی؛ چهرههایی که کمکم به واسطه توجه رسانهها و خاصه رسانههای مدرنتر مانند شبکههای اجتماعی، مرجعیت اجتماعی هم یافتهاند، بدین شکل که هر چه میگویند، دستکم مورد توجه طرفداران آنها قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جالب اینکه شاید خود این سلبریتیها هم ندانند که برساخته ساختارهای موجود هستند هرچند مدام در فکر نفی این ساختارها و چنین برآمدن از دل این ساختارها هم باشند، اما وقتی به گذشتهشان نگاه میکنیم، میبینیم که مسیری که در آن رشد کردهاند، کاملا مبتنی بر این ساختارها و مجوزهای لازم بوده است. جدا از این بحثها، شاهدیم که سلبریتیهایی از این دست، گاه رفتارهایچنان متناقضی از خود نشان میدهند که آدمی درمیماند که رفتار اولشان نشانگر شخصیت آنهاست یا رفتارهای بعدیشان. دلیل این تناقضهای رفتاری چیست؟
اینکه بازیگری اخیرا حکم میگیرد تا تحت مشاوره روانشناسی قرار بگیرد یا ورزشکاری که به پرچم کشورمان بهعنوان نماد هویتیمان توهین کرده و بعد که فشارهای افکار عمومی سنگین میشود، از رفتار خود اظهار ندامت میکند؛ اینها نشانه چه چیزهایی میتواند باشد؟ در اینباره و در این صفحه، سروقت کارشناسان مختلف رفتهایم تا برایمان بیشتر بگویند؛ از این بیماریهای پیدا و پنهان سلبریتیها.
اختلال دوقطبی، بیماری پنهان سلبریتیهاست
مردم ما همیشه به سلبریتیها بهعنوان افرادی نگاه میکنند که فارغ از هر دغدغه و مشکلاتی، از یک زندگی لاکچری برخوردارند و این شیوه زندگی برای خیلی از مردم یا حسرت است یا الگو؛ درحالیکه اگر به رفتار و کردار خیلی از این سلبریتیها توجه کنیم، میبینیم خیلی از آنها از بیماریهای روحی و روانی پنهانی رنج میبرند که عامل بروز رفتارهای نامناسب اجتماعی از سوی آنهاست.
خود سلبریتیها هم بیماریشان را نمیشناسند
علیاکبر حسینیفرد، روانشناس اجتماعی با بیان این مطلب میگوید: «جای تأسف بزرگتر آنجاست که حتی خود این سلبریتیها هم از بیماریای که درگیر آن هستند خبر ندارند و همین مسئله باعث میشود تا در شرایطی خاص و ویژه شاهد بروز رفتارهایی از سوی این سلبریتیها باشیم؛ رفتارهایی که حتی خودشان هم اعتقادی به آنها ندارند، اما آنقدر غرق در دنیای شهرت شدهاند که صرفا جلب توجه طرفداران و مردم عامه برایشان مهم است؛ حتی برایشان فرق نمیکند نوع رفتارشان میتواند چه تأثیری روی جامعه داشته باشد.» این روانشناس برای اینکه حرفهای خود را با توضیحات کاملتری ارائه کند به بازیگران زنی اشاره میکند که در پی حوادث اخیر اقدام به کشف حجاب کردهاند و بعد از دریافت احکام قضایی از موضع خود عقبنشینی کرده و اعلام داشتند به موضوع حجاب اعتقاد و ایمان کامل دارند و اگر رفتاری از آنها سر زده سهوی بوده است: «این توضیحات و توجیهات بههیچوجه از سوی مخاطبانشان پذیرفته نمیشود؛ رفتاری که بیانگر یک بیثباتی شخصیتی و رفتاری در آنهاست.
هم افسردگی و هم ترس از قضاوت
حسینیفرد با بیان اینکه چالش بزرگی که افراد درگیر بیثباتی اخلاقی با آن روبهرو هستند هم افسردگی است و هم ترس از قضاوت شدن توسط مردم، میگوید: «درواقع آنها وقتی میبینند هر چه بیشتر زیر ذرهبین مردم باشند و همه جوانب زندگیشان از سوی مردم و رسانهها مورد بررسی قرار بگیرد، از روابط خانوادگیشان گرفته تا حتی طلاق و ازدواجشان به شهرت بیشتری دست پیدا میکنند، از مطرح شدن لذت میبرند و همیشه دوست دارند در رأس اخبار زرد باشند.»
مطرح شدن به بهای نفی ارزشهای اجتماعی
بهگفته او، خیلی اوقات این سلبریتیها حتی حاضرند به بهای مطرح شدن، ارزشهای اجتماعی را هم زیر پا بگذارند و در عوض در رأس اخبار شبکههای مجازی و غیرمجازی قرار بگیرند: «ارزشهایی که از یکسو به واسطه زیرپا گذاشتنشان میتوانند مرکز توجه عموم قرار بگیرند و از سوی دیگر در نقطه مقابل با رعایتشان میتوانند بهکار حرفهای خود ادامه دهند؛ بنابراین وقتی ما میبینیم یک هنرمند ابتدا با زیر پا گذاشتن این ارزشها خود را در معرض قضاوت قرار میدهد و همه توجهات را بهخود جلب میکند و بعد با کوچکترین برخورد از راه خود برمیگردد، متوجه میشویم او از یک اختلال دوقطبی رنج میبرد؛ اختلالی که در جمعیت هنرمندان، نویسندگان و مجریان دنیا هم کم نیست.»
بیثباتی فکری و رفتاری، از شاخصههای برخی سلبریتیهاست
معمولا در ۲۰سالگی انتظار میرود که انسانها خطمشی مشخصی را برای خود تعیین کنند و براساس آن، شخصیت، تفکر، دیدگاه و اعتقادشان را شکل دهند. به این سن، سن بزرگسالی میگوییم. در چنین مرحلهای است که میتوان درباره شکلگیری هویت و دیدگاه افراد، به قضاوت نشست. بهواقع این بیثباتی یا ثبات شخصیتی، ترازویی است که به کمک آن میتوان شخصیت خیلیها را نقد و بررسی کرد.
نکتههای باریکتر از مو
دکتر سیما فردوسی، روانشناس نامآشنای کشورمان با این توضیحات میگوید: «در باب این موضوع که چه افرادی میتوانند در چنین برهه زمانی از زندگی خطمشی مشخصی را برای خود تبیین کنند باید گفت کسانی که از جایگاه مهم شخصیتی و تربیت صحیح برخوردار هستند؛ افرادی که مسیر فکری و شخصیتیشان حالا مشخص شده و هرچه سنشان بالاتر میرود از محتوای غنیتری برخوردار میشود، اما اگر کسی در این برهه از زندگی به این وضعیت نرسیده باشد، یعنی نه خطمشی فکری مشخصی داشته باشد و نه ثبات شخصیتی درستی، به ناچار هر روز در برابر هر اتفاق و واقعه اجتماعی به یک رنگ درمیآید و بهخاطر وابستگی بهنظر و ایده دیگران در تصمیمگیریها مجبور است در برابر هر موضوعی مطابق میل دیگران رفتار کند؛ حتی اگر اعتقادی به آن رفتار نداشته باشد.»
همراهی با نفع شخصی
بهگفته این روانشناس، این افراد افرادی بیثبات هستند که بهخاطر نداشتن ثبات فکری همواره با هر چه فکر میکنند به نفعشان است، همراه میشوند: «البته دیده شده است حتی این افراد در مقطعی با اظهار ندامت و پشیمانی سعی کردهاند اشتباهات خود را جبران کنند، اما جامعه آگاه و هوشیار باید بداند که حتی اظهار ندامت و پشیمانی افراد دارای بیثباتی فکری محلی از اعراب ندارد؛ چراکه این افراد شخصیتی باثبات ندارند که بتوان حتی نسبت به این اظهار ندامتشان هم دلخوش بود و قطعا در مقطع دیگری از زمان نسبت به تکرار اشتباهات خود اقدام خواهند کرد.»
باید حواسمان باشد
فردوسی در ادامه با تأکید بر ضرورت توجه افراد جامعه به رفتارهایی که از سوی سلبریتیها در مواقع حساس پیشروی اجتماع بروز مییابد، میگوید: «ما باید حواسمان باشد برخی از سلبریتیهایی که از ثبات اخلاقی لازم برخوردار نیستند، اغلب از سوی نوجوانان و جوانان ما بهعنوان الگوی رفتاری در نظر گرفته می شوند؛ این در حالی است که خانوادهها و کارشناسان اجتماعی باید با فرهنگسازی مانع از این کار شوند؛ چراکه هیچگاه از رفتار حرفهای و شغلی یک سلبریتی نمیتوان به شخصیت واقعی او پی برد. مردم عادی هرگز نمیدانند بروز یک رفتار از سوی یک سلبریتی ممکن است ناشی از مشکلات روحی و روانی باشد و سوار شدن بر موجی که او در جامعه راه میاندازد، میتواند عواقب بدی برای همه مردم داشته باشد.»
منبع: روزنامه همشهری
منبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت سلبریتی اختلال شخصیتی حجاب کشف حجاب قانون حجاب و عفاف حجاب و عفاف بی حجابی آزاده صمدی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت سلبریتی ها اظهار ندامت مطرح شدن بی ثباتی ارزش ها بی ثبات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۳۱۸۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افعی تهران، راسکولنیکُف و احساس منحصر به فرد بودن در جهان
عصر ایران؛ مهدی مالمیر- با یک نگاه سرسری به لیست سازندگان سریال «افعی تهران» هم میشد حدس صائب زد که سریال با مخاطبِ بسیار همراه خواهد شد؛ مخاطبانی که نرم نرمک و از گوشه و کنار صدای انتقادات برخیشان را میشنویم که بر این نکته انگشت تاکید میفشارند که در این سریال، به اخلاق و رفتار مردم ساکن در تهران کملطفیهایی شده است چراکه مردم در تهران آن سان که سریال به تصویر کشیده، آدمهایی بیاعتنا به همنوع و کنایهزن و تلخزبان نیستند.
در اینکه در تمام شهرها در سراسر جهان آدمهایی از این جنس کم نیستند حرفی نیست اما چرا در این سریال این نوع آدمها در کانون سریال قرار گرفتهاند و بی اغراق در بیشترِ سکانسها با این تیپ آدمها رو به رو میشویم؟
پاسخ اما به تیپ شخصیت اصلی سریال بازمیگردد. ما به جهان شخصی وارد شدهایم و با چشمان شخصیتی جهان را مینگریم که نگاهی دگرگونه به انسانها و جهان دارد: «آرمان» منتقد سینما و مدرسی است که در آستانۀ 50 سالگی فرصتی به کف آورده تا نخستین فیلم بلندش را کارگردانی کند و به جرگۀ کارگردانان فیلم اولی بپیوندد! این منتقد سینمایی که کمی دیر برای ساختن فیلماش به تکاپو افتاده، از نوعی ویژگی شخصیتی برخوردار است که بدان «شخصیت بیش از حد حساس» یا hayper sensitive person گفته میشود.
دارندگان این ویژگی شخصیتی، جهان گرداگردشان را با حساسیت بالا درک و دریافت میکنند و از پیش پاافتادهترین ماجراهای روزمره نمی گذرند و مدام رخدادی را که برای بسیارانی میتواند با پوزخندی یا دستِ بالا با شانه بالا انداختنی برگزار شود، در ذهن و ضمیرشان همچون سکانسی از یک فیلم دردناک مرور میکنند و دندان روی دندان میسایند و گهگاه از کاهی کوه میسازند و مته به خشخاش زندگی می گذارند.
مثلا پاسخ نه چندان گرم نانوای محترمِ محل در یک صبح سرد، برای کاراکترهایی که چندان درگیر ویژگیِ «شخصیت بیش از اندازه حساس» نیستند، میتواند با بی اعتنایی و حتی بی توجهی رو به رو شود یا آن را به حساب خستگی و هزار و یک دلیل و علت دیگر بنویسند و همچون بچه آهوییسبکبال از کنار آن بگذرند و دنبال کار و بار خود را بگیرند، اما شخصیت بیش از حد حساس، این بیمهری کوچک را در ذهن خود بدل به رویدادی بزرگ میکند و با منفیبافی و تفسیرهای کهکشانی از یک اتفاق روزمره، به روان خود زخمهای ناسور میزند و سلولهای عصبی خود را به کشتن میدهند!
در سریال افعی تهران با کارگردانی « سامان مقدم» چند بار هم از زبان خود شخصیت محوری داستان که صادقانه در برابر روانشناس اقرار کرد که رویدادهای روزمره را نمیتواند مثل باقی ادم ها ندیده یا نابوده بگیرد با تیپ شخصیتی ارمان کارگردان پنجاه ساله آشنا می شویم و هم در یکی از ظریف ترین سکانس ها که به روشنی دست بر روی نقطه ضعف شخصیت حساس می گذارد: آنجا که آرمان در سکانسی از سالن تئاتر بیرون می آید و وقتی پول بلیتش را از خانم بلیت فروش مطالبه می کند و خواهان پس گرفتن آن است با نگاه توام با تحقیر خانم مواجه می شود و صحنه خندۀ نه چندان مودبانه و نالازم خانم بلیت فروش را چند بار در موقعیتهای مختلف به یاد می آورد و در آنجا است که سریال اولین تلنگر را به مخاطب میند که با شخصیتی نامعمول در سریال رو به رو است و ضروری است از او انتظار رفتار و منشی از لون دگر داشته باشد.
هنگامی که با شخصیت داستان و ویژگیهای رفتاری او آشنا شدیم، با آسودگیِ بیشتری میشود رفتار او و کنش و واکنشاش را در دایره همکاران، همسایه و همسر سابق و همسایه پیشبینی و درک کرد.
آرمان با سِنسورهای حساس اش بدل به آینهای زشتنما میشود که دست بر روی نکاتی مینهد که شاید در زندگی روزانه کمتر کسی به قول قدیمیها سنگی در ترازوی آنها بگذارد.
اینکه رابطۀ میان شهروندان در کلانشهری مثل تهران تا چه اندازه میتواند پیچیده باشد. تا چه اندازه باید مراقب سخنانی باشیم که با شتاب بر زبان جاری میسازیم، تا چه اندازه باید سکنات خود را به هنگام حمله خشم و کدورت و حسادت کنترل کنیم و... چرا که همه آدمها نمی توانند به راحتی از ماجرایی، کنایه ای، متلکی و نیشِ زبانی و پرخاشی درگذرند و این احتمال متاسفانه کم نیست که برای برخی اتفاقات ناگوار روزمره بدل به عقدهها و کمپلکسهای خطرخیز شود.
افعی تهران، همان قاتلی که در شهر پیچ و تاب میخورد و آرمان بر آن است تا فیلماش را از روی زندگی پُرماجرای او بسازد، احتمالا یکی از همین «شخصیت های بسیار حساس» است که ناخوشی روانیاش به حد خطرآفرینی برای جامعه تبدیل شده است؛ احساس نزدیکی حسی میان کارگردان و قاتل سریالی هم از همین اشتراکات روانی سرچشمه میگیرد.
هر دو، چه کارگردان و چه قاتل زندگی درونیِ پیچیده ای دارند. هر دو از رویدادهایی رنج می کشند که از زمان کودکی بر روان شان سنگینی می کند( قاتل زنجیره ای کسانی را می کشد که در کارنامه شان سابقه کودک آزاری دارند) و در نهایت، هر دو آدم های منحصر به فردی در نوع خود به شمار می روند که در قاتل این احساس منحصر به فرد بودن به جنایت می انجامد. چرا که هر قاتلی چنان چه از رمان بی نظیر «جنایت و مکافات» آموخته ایم، در وهله اول با نوعی احساس خاص بودن، خود را محق می داند که دست اش را به خون همنوع رنگین کند. راسکولنیکوف کم بنیه و بیمار که دانشجوی حقوق بود، در هذیانات و تفکرات اش به این نتیجه رسیده بود که آدمی است « ویژه» که سزاوار به انجام رساندن کاری است که از هر کسی ساخته نیست: قتل پیرزن رباخواری که زندگی او را همچون زندگی پشه ای بی ارزش می شمارد و شایسته ی نابودی!
راسکولینکوف در رمان "جنایت و مکافات"
در آخر، می شود به نویسندگان فیلمنامه آفرین گفت که شخصیتی با ویژگی های روانی خاص آفریدهاند و داستان را بر روی شانههای یک شخصیت بیش از حد حساس سوار کرده اند و از این طریق، هم سریالی با مایههای پلیسی و جنایی ساختهاند و هم شماری از ویژگیهای برخی از ما شهروندان عجول و بی حوصله و گهگاه بیملاحظه را به تصویر کشیدهاند که کمتر کسی در فیلمها و سریالها به این ظریفهها توجهی جدی نشان میدهد.